سره سازی زبان ملی

سره سازی زبان ملی

سره سازی زبان ملی (جستاری انتقادی به اقدام اخیر رسانه ملی در نمایاندن واژه های کاربردی مقامات با برگردان فارسی):

از دیرباز، هویت بخش اصلی یک ملت با اقوام مختلف، زبان مشترک شان بوده است،کشورها ممکن است اشغال شوند و یا تکه تکه شوند، ولی ملت ها با همان زبان خویش در نقاط مختلف جغرافیایی باز شناخته می شوند.

یعنی ملیت و زبان چنان با هم عجین هستند که گاه به جای هم به کار می روند.

پهنه کشور دیرپا و کهن ایران هم ازین امر مستثنی نبوده و زبان رایج در فلات ایران، زبان پارسی یا فارسی است.

یکی از پر ظرفیت ترین زبان های واژه ساز و واژه پردازی است که با بهره گیری از داشته های تمدن های زوال یافته میان رودان، اولین دولت-ملت پهناور تاریخ را پایه گذاری نمودند.

علیرغم سه هجوم ویرانگر یونانی ها، عرب ها و تورانی ها، این زبان و ملت خویش را باز یافته و از نابودی و افول نجات داده است.

اندیشمندان و ادبای ایران زمین همیشه دل نگران و پویا در عرصه نگاهبانی خصوصا زبان بوده اند، ولی اینکار را با دوری از هرگونه افراط وتفریطی انجام داده اند.

کار زبان و فرهنگ، کاری آرام و در طول زمان و با پذیرش همگانی است و سنخیتی با هیاهو و شتاب ندارد.

مدتی است که بخش خبری سیما، با دستمایه قراردادن واژگان پرکاربرد و جا افتاده توسط اشخاص و نمایاندن معادل جدید فرهنگستانی آن، اطلاع رسانی می کند.

☆☆☆

بپردازیم به مقوله “برگردان واژه های”زبان های “بیگانه “به زبان “ملی “مان:

الف)در چیستایی هر علمی بحث کلیاتش و غرض از کشفیاتش هست که همگان میدانیم بدان “فلسفه علم “می گویند و بایسته ترین پرسش ها در مقوله برگردان واژه ها و متون؛

نخست-چرایی انجام است؟ چرا باید برگردان نماییم؟ ضرورتش چیست؟ فایده اش چقدر است؟چقدر استفاده خواهد شد؟چقدر باقی خواهد ماند؟چقدرخواهان دارد؟ و…تا آخر می رسیم به مهمترین سؤال؛ اینکه چقدر به کارآیی و دانش ما خواهد افزود؟

که البته مخاطبین جواب های این موارد را بهتر می دانند، فقط به لفظ ایجاز و اجمال عرض کنم پارسی نگاری اگر “اصالتا “باشد و اختیار و ابداع واژه با ما باشد، آری حفظ و غنا بخشی آن وظیفه است، لیکن اگر قرار بر واژه سازی صرف برگردان باشد، کاری عبث و گرد و غباری در عرصه تاریخ کتابت ملی خواهد، همچون سایر موارد.

ب)سره سازی یا واژه سازی در قالب نهضت برگردان نمایی کدامیک؟

در زمان پهلوی اول عده ای از اندیشمندان و متجددین، دقیقا برای ایجاد استقلال ادبی و زبانی و گویشی، خصوصا به تأسی از “نهضت آتا تورکیسم” و بریدن عقبه ها دست به همفکری و پی ریزی زبان ملی کردند تا از زبان رایج تُرک قجری و متون ثقیل عربی و هرج و مرج ورود کلمات لاتین ممانعت کرده و شالوده ای مشترک، مقبول و منطقی برگرفته از شایع ترین و کاربردی ترین ها واژه ها بسازند تا جایی که افرادی همچون علامه دهخدا که یک فرد با مشرب سیاسی بودند، زندگی خویش را وقف این کارکردند و… اما در این میان یک اختلاف افتاد و”روح اصول گرایی “حلول نمود و دو سبک فکری ایجاد شد. یک گروه مرکب از اندیشمندانی که فارغ از گرایش های سیاسی و عقیدتی در غور علمی بودند “مکتب واژه سازی” در کنار قبول کلمات جا افتاده از زبان های ترکی -عربی-لاتین-روسی را پذیرفتند که سر دسته ایشان فروغی ها و ملک الشعرا بهار و شهریار و استاد همایی و دهخدا و امثالهم بودند.

گروه دومی هم بودند به رهبری کسروی که “سره سازی “را پیشه کردند و”کسرویسم” به دلیل افراط و نداشتن پایگاه دانشگاهی زایل گردید.

خوب چه شد که آن ماند و دیگری فنا شد، دقیقا پاسخ پرسش های بخش مقدمه خواهد بود.

پس پرواضح، کسی با واژه سازی مخالفتی ندارد، ولی به شرط پرهیز از سره سازی.

اینکه چرا سره سازی نه، در بخش بعدی بدان خواهیم پرداخت.

پ) علت شکست مکتب فکری سره سازی:

۱-واپس گرایی۲-ایجاد تعصب بی دلیل۳-تحمیل واژگان منسوخ و غیر رایج بر مردمان۴-زبان و گویش به انتخاب و در گذر زمان تغییر و پذیرش می گردد، روح مخالفت با حرکت تکوینی داشتن ۵-متکی بودن به آرمان های سیاسی ۶-ایجاد حس برتری کاذب و جدایی از جامعه بشری ۷-متکی بودن به اشخاص موجد که با مردنشان افول می یابد ۸-لزوم هزینه کردن از قوه حاکمیت برای بسطش ۹-مقاومت جوامع علمی وعقلایی با آن ۱۰-عقب ماندگی و کاهش سرعت در انتشار نتایج علمی  به دیگران ۱۱-ایجاد زمینه فروپاشی زبان به دلیل فشار بیش از اندازه که حتما با شکاندن مقاومت مردمان، باعث یک سیل ورودی از واژگان بیگانه خواهد شد و…

ت) و اما نکته دیگر اینکه در دنیای کنونی و حتی اعصار تاریخ، فرهنگ هایی که واژه ساز بودند، تمدن ساز هم بوده اند و لاجرم به دلیل توان بالای خویش چه از بُعد اقتصادی و یا نظامی و یا سیاسی مآلا قدرت انتشار واژگان منبعث از زبان خویش را دارند و اصلا به همین جهت ما می بینیم زبان مشترک و رایج دنیای ما انگلیسی شده و روز به روز هم وسعت می یابد، چرا؟ چون مکتشفین و دانشمندان و اساتید و تجار و غیره و افرادی که مؤثر در عالم مادی فعلی هستند، عمدتا انگلیسی زبان هستند و بشر هم به سمت یک زبان علمی مشترکی پیش می رود که همان انگلیسی است و البته آنها در واژه سازی دنبال سره سازی نیستند و به شدت می پرهیزند.

آنها به دنبال “کاربردی ترین” الفاظ و “رساترین”ها می روند. حالا ممکن است آن کلمه متعلق به هر ملتی باشد فرق نمی کند، ضمن نگهداشت “اصالتش” و رعایت “شأن” بوجود آورنده اش، آن را “کاربردی “می نمایند. مثلا در مورد واژه “کُردانیسم” که برگرفته از ایران است، فرهنگ آکسفورد ذیلش ده کلمه جدید ساخت، ولی برگردان و سره سازی نکرد و …

ج) گشایش وکارایی یک زبان به “روانی “و”رسایی” و “شیوایی” اش بر می گردد، ما می خواهیم ببینیم چقدر این “برگردان “ها چنین خصوصیاتی دارند؟

بسیاری از واژه های برگردان شده نه تنها مایه جوک و خنده شده اند، بلکه باعث ناراحتی و انزجار هم شده اند که آثار آن را به راحتی می توان در فرهنگ عامه و فضای مجازی دید.

چ) اقتضای حفظ و رعایت”حقوق معنوی “پدید آورندگان آثار علمی ایجاب می کند از ایشان اجازه و با نظر شان حتی المقدور برگردان شود، آیا چنین روالی در برگردان واژه ها توسط فرهنگستان زبان فارسی ماطی می شود؟ یا اینکه اینجا هم “یک مصادره” صورت می گیرد!

لذا پیشنهاد می گردد با پیمایش های ملی و ارزیابی مقبولیت واژه ها از هرگونه فعل تنفرآور خودداری شود.

دکتر خلیل امیرزاده

اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *